منتظر

برای نزدیک شدن به کسی باید او را شناخت.

برای نزدیک شدن به کسی باید او را شناخت.

بایگانی

ملیکا از این وصلت آسمانی در خواب بسیار خوشحال می شود ، ولی داستان را برای کسی تعریف نمی کند . روز به روز عشق و علاقه اش نسبت به امام حسن عسکری زیاد می شود . ولی امام حسن عسکری از او بسیار دور بود و ملیکا نمی دانست که چجوری به ایشان برسد . 

شبی در خواب حضرت زهرا سلام الله علیها و حضرت مریم و چندی از بانوان بزرگ و نورانی را می بیند . حضرت مریم به ملیکا می گویند که این مادر شوهر توست ملیکا یاد امام حسن عسکری می افتد و بی اختیار در آغوش حضرت زهرا سلام الله علیها می رود. و به حضرت عرض می کند که پسرتان به دیدن من نمی آید . حضرت زهرا می فرمایند : تنها دلیلش این است که تو اسلام نیاوردی . حضرت فرمود بگو( اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله) من هم گفتم و اسلام آوردم . از آن شب مرتب امام حسن را می دیدم . 

در آن موقع رومیان و مسلمانان در جنگ بودند در یکی از جنگ ها مسلمانان پیروز شدند و ملیکا به عنوان برده و کنیز به دست مسلمانان افتاد . 

از آن طرف حضرت هادی علیه السلام به یکی از یاران وفادار خود به نام بشر بن سلمان فرمود به فلان بازار برو نزد فلان کس و فلان کنیز را به این مقدار که می گویم بخر و نزد من بیاور .

بشر می گوید در همان موقعی که امام فرموده بودند در بازار برده فروشان بغداد رفتم و به نزد یزید بن عمرو رفتم ، دختری پاک دامن و پوشیده را دیدم و اوصافش همان بود که امام می فرمود او به هیچ خریداری اجازه خرید نمی داد و به یزید بن عمرو می گفت من را به اینان نده کسی می آید و من را می خرد . 

بشر بن سلمان می گوید نزد یزید بن عمرو رفتم و آن دختر را خواستم و نامه را به ملیکا دادم او قبول کرد و من او را خریدم . در راه او نامه امام هادی را مدام می بوسید و به چشم می کشید . از او پرسیدم تو که هنوز صاحب نامه را نمی شناسی چرا انقدر او را تکریم می کنی ملیکا فرمود : تو علمت اندک است من همیشه اهل بیت محمد را تکریم کرده ام . آن گاه داستانش را برایم تعریف کرد ، قدر و ارزش آن بانو را شناختم و تا سامرا به او احترام کردم . ملیکا برای شناسایی نشدن اسم خود را به نرگس تغییر داد که تلفظ عربی آن نرجس می شود .

امام هادی علیه اسلام نرجس خاتون سلام الله علیها را دید و به او خوش آمد گفت و فرمود به تو ده هزار دینار بدهم یا مژده ای بدهم . 

نرجس علیها السلام عرضه داشت مژده شما برایم با ارزش تر است . امام فرمود: تو همسر حسن و مادر موعود آل محمد هستی . 

مژده باد تو را پسری که تمام دنیا را پر از عدل و داد و سرور و شادمانی می کند .

سپس حکیمه علیها السلام را صدا می کند و می فرماید ایشان را به خانه ببر و احکام و علوم دینی را به او بیاموز که مهدی آل محمد از ایشان به دنیا می آید .

این بود زندگی نامه شخصیتی زن که به درجه ای از ایمان و تقوا رسید که خورشید آل محمد از دامن ایشان بر می خیزد . 

 

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی